خوب رویان جهان رحم ندارد دلشان /
باید از جان بگذرد هرکه شود عاشقشان /
روز اول که سرشتند ز خاکی گلشان /
سنگی اندر گلشان بود ، همان شد دلشان .
زندگی را از درختان آموختم ، شکست را پذیرفتم و دوباره جوانه زدم .
قاصدک ! شعر مرا از بر کن ، برو آن گوشه ی باغ ،
سمت آن نرگس مست و بخوان در گوشش و بگو باور کن
، یک نفر یاد تو را دمی از دل نبرد .
هر روز برایت رویایی باشد در دست ، نه دور دست ،
عشقی باشد در دل ، نه در سر ،
و دلیلی باشد برای زندگی نه برای روز مره گی .
یادت باشه زیر گند کبود /
تو بودی و من و کلی آدمای حسود /
تقصیر همون حسوداست که حالا /
هستی ما شده یکی بود یکی نبود .
دوستی مثل درخته ، اینکه چقدر میتونه بلند بشه مهم نیست ،
اینکه چقدر ریشه اش میتونه عمیق بشه مهمه .
نظرات شما عزیزان:
ادامه مطلب